یادداشت ثابت - شنبه 92 دی 1 :: 5:17 عصر :: نویسنده : karim Hemmati
روابط زناشویی یکی از ارکان مهم زندگی زناشویی است که هم تاثیرپذیر از عوامل مختلف است و هم میتواند ابعاد مختلف زندگی زناشویی را تحتتاثیر قرار دهد. مسلم است که در ابتدای ازدواج زوجین خیلی تحت تاثیر احساسات و عشق هستند
بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است
کافی است یک بار به مطب روانپزشکان متخصص در زمینه روابط زناشویی مراجعه کنید تا با تعداد زیادی زوجهای جوان روبهرو شوید که همه با نگاهی نگران منتظر وقت مشاورهشان هستند. خانمی میگوید: « فقط یک سال از ازدواجمان میگذرد. اوایل همهچیز عالی بود اما الان انگار فقط همخانه شدهایم! » و مردی دیگر میگوید: « از وقتی فرزندم متولد شده دیگر روی خوشی از همسرم ندیدهام! انگار فراموش کرده من شوهرش هستم! دیگر از ارتباط با هم لذتی نمیبریم.». وقتی عشق کنار میرود و مشکلات پیدا میشوند روابط زناشویی یکی از ارکان مهم زندگی زناشویی است که هم تاثیرپذیر از عوامل مختلف است و هم میتواند ابعاد مختلف زندگی زناشویی را تحتتاثیر قرار دهد. مسلم است که در ابتدای ازدواج زوجین خیلی تحت تاثیر احساسات و عشق هستند. در واقع در دوران عاشقی به سر میبرند. بالطبع این مسئله روی روابط زناشویی هم تاثیرگذار است پس بدیهی است که اوایل ازدواج روابط زناشویی هم از لحاظ شدت و هم تواتر بیشتر باشد اما به مرور زمان که جنبه احساسی کم میشود و جنبه عقلانی و منطقی بیشتر نمود پیدا میکند و از طرفی هم بعد مشکلات زندگی شروع میشود، ممکن است این روابط کمتر شود. اوایل زندگی مشکلات زیادی وجود ندارد یا آنقدر احساسات غلبه میکند که آن مشکلات نادیده گرفته میشود. اما هرچه میگذرد جنبه احساسی کم میشود و اختلافات بین زن و مرد و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نمود بیشتری پیدا میکند. وقتی هم که بچهدار میشوند به هر حال وقت خیلی زیادی صرف بچه میشود و زن و مرد شاید دیگر وقت نکنند به هم برسند بنابراین همه اینها روابط زناشویی و جنسی را تحت تاثیر قرار میدهد و طبیعی است که شدت روابط مثل اوایل ازدواج نباشد. کارهای 2 نفره اول ازدواج را تکرار کنید! طبیعی است که با افزایش طول زندگی زناشویی احساسات اوایل ازدواج کم شود و به دنبال آن میل جنسی طرفین هم کاهش پیدا کند. این مسئله اگرچه میتواند تا حدودی طبیعی باشد اما قطعی و صددرصد نیست و در همه اتفاق نمیافتد. به هر حال برای تمام مشکلات راهکار وجود دارد و زوجین باید سعی کنند شرایط را به همان حال و هوای اوایل ازدواج برگردانند و اوقات بیشتری را 2 نفره با هم بگذرانند. متاسفانه در فرهنگ ما وقتی بچه به دنیا میآید، انگار حائلی میشود بین زن و شوهر. زوجین نباید بچه را مقابل خودشان قرار دهند. آنها همیشه با هم هستند و بچه در کنارشان است نه اینکه بین آنها قرار بگیرد. در فرهنگ ما بعد از آمدن بچه انگار زن و شوهر از حالت همسری درمیآیند و فقط مادر و پدر محسوب میشوند. در این مواقع، توصیه میشود که فکر کنیم اوایل ازدواج است. برای مثال سالگرد ازدواجشان را با هم و بدون حضور بچهها جشن بگیرند و برای هم هدیه بخرند یا با هم مسافرت 2نفره بروند. خیلی اوقات بعد از آمدن بچه دیگر زوجین برای هم هدیه نمیگیرند و فقط برای بچه کادو میخرند، درحالی که این یک اشتباه است. شاید افسرده شده باشید! یکی از علل عمده کاهش میل جنسی بعد از ازدواج، اختلافات در زندگی زناشویی است. وقتی زوج از هم دلخور باشند میلی هم به روابط زناشویی نخواهند داشت. دومین علت سردی در رابطه جنسی بروز بیماریهای روانپزشکی مثل افسردگی است. از آنجایی که بعد ازدواج مشکلات نمود بیشتری پیدا میکند، احتمال این بیماریها در افراد بیشتر میشود. برای مثال یکی از علائم اصلی افسردگی کاهش میل جنسی است. اگر زن یا شوهر دیدند طرف مقابلشان دچار کاهش میل جنسی شده است این را به حساب اینکه چند سال از ازدواج گذشته و طبیعی است، نگذارند. باید به تغییرات خلقی طرف مقابلشان اهمیت دهند و ببینند آیا دلتنگی وجود دارد یا عصبانیتی رخ داده یا فرد دچار بیخوابی و بیاشتهایی هم شده است یا نه و... .اگر افسردگی وجود داشته باشد به راحتی میتوان با درمان آن، تمایلات جنسی را دوباره مثل قبل افزایش داد. مواردی که درمانپذیر هستند با افزایش سن عملکرد جنسی کاهش پیدا میکند اما این مسئله به سطح فعالیت و تمایل جنسی قبلی فرد بستگی دارد و برای هر فرد متفاوت است. مسلم است کسی که از ابتدای جوانی عملکرد و تمایل جنسی پایینی داشته وقتی هم که سنش بالا میرود قطعا دیگر میل جنسی برایش نخواهد ماند اما باز هم این مسئله قطعی نیست. گاهی اوقات برعکس هم اتفاق میافتد. برای مثال دیده شده بعضی خانمها که در اوایل زندگی خیلی سرد مزاج هستند و میل جنسی پایینی دارند وقتی به سنین میانسالی میرسند، اتفاقا میل جنسیشان بالا میرود! بنابراین موضوع خیلی قطعیت ندارد. یک دلیل کاهش میل جنسی با افزایش سن، فرسوده شدن اندامهای بدن و کاهش انرژی است. این موضوع روی دستگاههای تناسلی و غدد جنسی هم تاثیر میگذارد. بیشتر افراد وقتی وارد سنین میانسالی و کهنسالی میشوند، دچار مشکلات سلامت از جمله فشار خون، دیابت، بیماریهای عصبی و... میشوند که این موضوع در آقایان بیشتر است و روی روابط زناشوییشان تاثیرگذار است. برای مثال آقایی که دیابت دارد شاید دیگر در سنین بالا عملکرد جنسی خوبی نداشته باشد. نکته مهم دیگر اینکه متاسفانه در فرهنگ ما و خیلی کشورهای دیگر این باور وجود دارد که تمایلات جنسی مخصوص جوانهاست، یعنی اگر فرد به سنین کهنسالی برسد و حرف از مسائل جنسی بزند انگار که گناهی مرتکب شده است. شاید طرف خودش تمایل به برقراری رابطه داشته باشد اما در عین حال یک مشکل جسمی دارد و رویش نمیشود به پزشک مراجعه کند، درحالی که این موارد درمانپذیر هستند. مشکل را مستقیم بگویید! با افزایش طول زندگی زناشویی قطعا سن طرفین هم بالا میرود. سن بالا خود میتواند مستعد خیلی بیماریهای جسمی باشد؛ از جمله دیابت و فشار خون. همه اینها میتوانند روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار دهند خصوصا در مردها. در این موارد بهترین راهکار این است که اگر فرد از روابط زناشویی طرف مقابلش رضایت ندارد آن را مستقیما با او در میان بگذارد. گاهی بین زوجین باوجود اینکه با هم زن و شوهر هستند، هنوز حیا وجود دارد و فکر میکنند نباید این مسائل را به هم بگویند. برای مثال گاهی شوهر عملکرد خوبی ندارد و خانم فکر میکند اگر موضوع را به او بگوید باعث ناراحتی یا پایین آمدن اعتماد به نفس او میشود بنابراین این موضوع را نمیگوید و به مرور زمان خودش هم دچار مشکلات جنسی میشود. صحبت و پیداکردن راهکار در این موارد بسیار اهمیت دارد. لازم نیست حتما تمام و کمال کار کنید! مسئله دیگر نوع رابطه زناشویی است. متاسفانه وقتی صحبت از رابطه جنسی میکنیم همه در ذهنشان یک رابطه کامل جنسی را تصور میکنند و فکر میکنند اگر فلان مسئله اتفاق افتاد که هیچ، اگر نه پس طرف دیگر عملکرد جنسی ندارد. این طرز تفکر باعث میشود فرد یا طرف مقابلش خود را ناتوان فرض کرده و احساس خشم و حقارت کند. برای مثال کسی که یک بیماری جسمی دارد وقتی این اتفاق میافتد، فکر میکند کفایت لازم برای خانمش را ندارد در صورتی که منظور ما از داشتن روابط زناشویی فقط یک رابطه جنسی کامل نیست. گاهی حتی میتوان با بروز احساسات و گفتن یک کلام عاشقانه و محبتآمیز به اندازه یک رابطه جنسی کامل لذت برد یعنی حتی بوسیدن، در آغوش گرفتن و گفتن کلام عاشقانه برایشان در حد یک عملکرد کامل جنسی لذتبخش خواهد بود. به کدام متخصص مراجعه کنیم؟ مسئله عملکرد جنسی مربوط به حیطه روانپزشکی میشود. منتها گاهی روانپزشک بررسی میکند یا خود فرد متوجه میشود که مشکل جسمی برای مثال دیابت و فشارخون دارد. آقایان در این مواقع میتوانند به یک متخصص اورولوژیست یا کلیه و مجاری ادراری و خانمها به یک متخصص زنان مراجعه کنند. در غیر این صورت هر روانپزشکی میتواند کمککننده باشد. در کشور ما سکسولوژیست یعنی کسی که واقعا مدرک سکسولوژی داشته باشد، وجود ندارد. بعضی روانپزشکان در رابطه با مسائل جنسی تحقیقات و مطالعات بیشتری انجام دادهاند. با این حال هر روانپزشکی میتواند به افراد کمک کند. در ایران برخی مراکز دانشگاهی مثل کلینیک سکس روزبه و بیمارستان امامخمینی مربوط به دانشگاه علومپزشکی تهران و کلینیک سکس موسسه روانپزشکی تهران مربوط به دانشگاه ایران به صورت آکادمیک به درمان اختلالات جنسی میپردازند. موضوع مطلب : تب کده منوی اصلی آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 74
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 177333
|
||||